401. تقديم به تو ... كه من دريائي را ... به مردابي عميق بدل كردي ...
402. يكي ميدونه كه دوستش داري ، يكي نميدونه دوستش داري ، بيچاره اوني كه فكر ميكنه دوستش داري !!
403. آمدي چه زيبا ...
گفتم: دوستت دارم چه صادقانه / آغوشم برايت باز شد چه ابلهانه
با تو خوش بودم چه كودكانه / همه چيزم شدي چه حقيرانه
به خاطر يک كلمه مرا ترک كردي چه ناجوانمردانه / واژه غريب خداحافظي به ميان آمد چه بيرحمانه
و من سوختم چه عاشقانه ، ولي من هنوز دوستت دارم ...
404. سخن دروغ مانند برف است كه هر چه آن را بغلتاني بزرگتر مي شود ...
405. به غضنفر ميگن: زلزله كه اومد فهميدي ؟... ميگه: نه ، من روم اون طرف بود !!
406. عشق تو تعطيلي نداره ؟!... به فكر خودت نيستي ، فكري براي خستگي ما بكن ، ما هر روز تا دير وقت عاشقيم ...
407. يه روز دوتا جوجه عاشق همديگه ميشن اما وقتي بزرگ شدند هردو خروس شده بودن !...
پس تا جوجه اي عاشق نشو !!...
408. هر گاه ديدي در اوج قدرت هستي به حباب فکر کن !...
409. خيلي ها مترسک رو دوست ندارن چون پرنده ها رو مي ترسونه ، ولي من دوسش دارم چون تنهايي رو درک مي کنه ...
410. بخنديم ، اما سرمايه خنده ما گريه ديگران نباشد ...
411. چنان كاري غمت با قلب من كرد / كه موج زلزله با ارگ بم كرد !!...
412. چه بي تابانه مي خواهمت اي دوري ات آزمون تلخ زنده به گوري ...
413. من از زمان ، نردبان درست مي كنم براي موفقيت ، نه كاناپه اي براي استراحت !...
414. منتظر باش اما معطل نشو ، تحمل كن اما توقف نكن ، قاطع باش اما لجباز نباش ، صريح باش اما گستاخ نباش ، بگو آره اما نگو حتما ، بگو نه ولي نگو ابدا ...
415. خنده بر لب مي زنم تا كس نداند راز من ، ور نه اين دنيا كه ما ديديم خنديدن نداشت ...
416. آسمون هرچي که داره ، ماه و خورشيد و ستاره / اگه چشماتو ببينه پيش چشمات کم مياره ...
417. خوشت بياد ، خوشت نياد ، اشک غم از چشات بياد / اون سر دنيا كه بري ، اين دل من باهات مياد !...
418. به جستجوي تو هر شب از شب گذشته آماده ام ...
419. آدم وقتي به دنيا مياد هزارتا آرزو داره ، ولي وقتي از دنيا ميره فقط يه آرزو داره ... اين كه يه فرصت دوباره داشته باشه !...
420. بين گل مريم و گل ياس دعواي شديدي در گرفت. پس از چند لحظه هر دو گلبرگهاشون پرپر و وجودشون خاموش شد ... در كنج باغ ، كاكتوس زيركانه لبخند مي زد ...
421. ببخشيد شما ميدوني خونه ي ما کجاست؟! آخه من يهويي تو چشات گم شدم !!...
422. پروانه به شمع بوسه زد و بال و پرش سوخت / بيچاره از اين عشق فقط سوختن آموخت
فرق من و پروانه در اين است: پروانه پرش سوخت ، ولي من جگرم سوخت ...
423. دنيا زنگ تفريح نيست ساعت بعد حساب داريم !...
424. خيلي ها از من متنفرن ... ، اما مهم نيست ...
مهم منم و ين که من دارم به کوري چشم همه ي دشمنام نفس مي کشم ...
425. اگه زندگي رو دوست داشتم هيچوقت موقع تولد گريه نميكردم !...
426. اي وارث شكوفه هاي باران ، بدان كه نبض خاطراتم هر لحظه به ياد تو مي زند ...
427. وقتي داري گناه ميکني ، اول سمت چپ رو نگاه ميکني ، بعد دست راستت رو نگاه ميکني ، اگه کسي نبود اون وقت گناه رو انجام ميدي ... ، چي مي شد اگه همون لحظه يه نگاهي هم به بالا ميکردي ؟...
428. از دست زمانه تير بايد بخوري ، دائم غم ناگزير بايد بخوري
صد مرتبه گفتم: عاشقي كار تو نيست ، بچه تو هنوز شير بايد بخوري !!
429. از اون وقت که ماه نگهبان شب شد و خورشيد نگهبان روز ، اونها ديگه همديگه رو نديدن. احساس مسئوليت گاهي عشق رو مي کشه ...
430. تا سگ نشوي ، کوچه و بازار نگردي ، هرگز نشوي گرگ بيابان حقيقت ...
431. جان چه باشد که فدي قدم دوست کنم ، ين متاعيست که هر بي سر و پيي دارد ...
432. اگه فكر كردي برام خيلي عزيزي و دلواپستم ، اگه نبينمت مي ميرم ... ، درست فكر كردي عزيزم !!...
433. نمي دانم به دارم يا به بارم؟ ، هزاران قصه ناگفته دارم / فقط يک جمله مي گويم برايت: در آوردي دمار از روزگارم !!
434. جرج آلن: اگر كسي را دوست داري به او بگو ، قلبها معمولاً با كلماتي كه ناگفته میمانند ، میشكنند ...
435. خدايا مگذار آرزوهاي غلط ، شرافت بندگانت را به سخره بگيرند ...
436. يه دختر با هزارتا آرزو با يه پسر دوست ميشه در حالي كه يه پسر با يه آرزو با هزارتا دختر دوست ميشه !...
437. چقدر عجيبه كه: تا وقتي مريض نشي كسي برات گل نمياره ...
تا گريه نكني كسي نوازشت نميكنه ... ، تا فرياد نزني كسي به طرفت بر نميگرده ...
تا قصد رفتن نكني كسي به ديدنت نمياد ... ، تا وقتي نميري كسي تو رو نميبخشه ...
438. خديا ، چيزي را از من بگير که تو را از من گرفته ...
439. هيچ چيز مانند زبان سزاوار زندان نيست !...
440. تا عاقل رفت پل بسازد ، ديوانه از آب گذشت !...
441. گريه کردم تا بدوني زندگي بي غم نمي شه / اگه دستمو بگيري از غرورت کم نمي شه ...
442. گل سرخ فقط يراي افرادي خوار دارد كه در صدد بر مي آيند آن را بچينند ...
443. فرق تقدير و جنون رو هيچ كسي به من نگفت ... ، بذار اتفاق آخر واسه هردومون بيفته ...
444. دنيا را بد ساخته اند: کسي را که دوست داري ، تو رادوست نمي دارد
کسي که تو را دوست دارد ، تو دوستش نمي داري
اما کسي که تو دوستش داري و او هم تو را دوست دارد به رسم و آئين هرگز به هم نمي رسند و اين رنج است ...
445. گفتي: برو ديگه خوابم رو ببين ... ، اما فكرش رو نكرده بودي كه بدون تو خواب ندارم !...
446. خداوند همه چيز را در يک روز نيافريد. پس چه چيز باعث شد که بينديشيم مي توانيم همه چيز را در يک روز به دست آوريم ؟...
447. هر چقدر با پاک كن فراموشي روي اسمت كشيدم ، پاک نشد ... ، نمي دونم ايراد از پاک كن من بود يا قلم عشق تو !...
448. ما گذشتيم و گذشت آنچه تو با ما كردي ، تو بمان با دگران ، واي بحال دگران !!...
449. كاشكي مانيتورت بودم ، هميشه رخ به رخت بودم ...
450. در جواني به خود گفتم: شير ، شير بود گرچه پير بود
چون به پيري رسيدم دانستم كه پير ، پير بود گرچه شير بود ...
402. يكي ميدونه كه دوستش داري ، يكي نميدونه دوستش داري ، بيچاره اوني كه فكر ميكنه دوستش داري !!
403. آمدي چه زيبا ...
گفتم: دوستت دارم چه صادقانه / آغوشم برايت باز شد چه ابلهانه
با تو خوش بودم چه كودكانه / همه چيزم شدي چه حقيرانه
به خاطر يک كلمه مرا ترک كردي چه ناجوانمردانه / واژه غريب خداحافظي به ميان آمد چه بيرحمانه
و من سوختم چه عاشقانه ، ولي من هنوز دوستت دارم ...
404. سخن دروغ مانند برف است كه هر چه آن را بغلتاني بزرگتر مي شود ...
405. به غضنفر ميگن: زلزله كه اومد فهميدي ؟... ميگه: نه ، من روم اون طرف بود !!
406. عشق تو تعطيلي نداره ؟!... به فكر خودت نيستي ، فكري براي خستگي ما بكن ، ما هر روز تا دير وقت عاشقيم ...
407. يه روز دوتا جوجه عاشق همديگه ميشن اما وقتي بزرگ شدند هردو خروس شده بودن !...
پس تا جوجه اي عاشق نشو !!...
408. هر گاه ديدي در اوج قدرت هستي به حباب فکر کن !...
409. خيلي ها مترسک رو دوست ندارن چون پرنده ها رو مي ترسونه ، ولي من دوسش دارم چون تنهايي رو درک مي کنه ...
410. بخنديم ، اما سرمايه خنده ما گريه ديگران نباشد ...
411. چنان كاري غمت با قلب من كرد / كه موج زلزله با ارگ بم كرد !!...
412. چه بي تابانه مي خواهمت اي دوري ات آزمون تلخ زنده به گوري ...
413. من از زمان ، نردبان درست مي كنم براي موفقيت ، نه كاناپه اي براي استراحت !...
414. منتظر باش اما معطل نشو ، تحمل كن اما توقف نكن ، قاطع باش اما لجباز نباش ، صريح باش اما گستاخ نباش ، بگو آره اما نگو حتما ، بگو نه ولي نگو ابدا ...
415. خنده بر لب مي زنم تا كس نداند راز من ، ور نه اين دنيا كه ما ديديم خنديدن نداشت ...
416. آسمون هرچي که داره ، ماه و خورشيد و ستاره / اگه چشماتو ببينه پيش چشمات کم مياره ...
417. خوشت بياد ، خوشت نياد ، اشک غم از چشات بياد / اون سر دنيا كه بري ، اين دل من باهات مياد !...
418. به جستجوي تو هر شب از شب گذشته آماده ام ...
419. آدم وقتي به دنيا مياد هزارتا آرزو داره ، ولي وقتي از دنيا ميره فقط يه آرزو داره ... اين كه يه فرصت دوباره داشته باشه !...
420. بين گل مريم و گل ياس دعواي شديدي در گرفت. پس از چند لحظه هر دو گلبرگهاشون پرپر و وجودشون خاموش شد ... در كنج باغ ، كاكتوس زيركانه لبخند مي زد ...
421. ببخشيد شما ميدوني خونه ي ما کجاست؟! آخه من يهويي تو چشات گم شدم !!...
422. پروانه به شمع بوسه زد و بال و پرش سوخت / بيچاره از اين عشق فقط سوختن آموخت
فرق من و پروانه در اين است: پروانه پرش سوخت ، ولي من جگرم سوخت ...
423. دنيا زنگ تفريح نيست ساعت بعد حساب داريم !...
424. خيلي ها از من متنفرن ... ، اما مهم نيست ...
مهم منم و ين که من دارم به کوري چشم همه ي دشمنام نفس مي کشم ...
425. اگه زندگي رو دوست داشتم هيچوقت موقع تولد گريه نميكردم !...
426. اي وارث شكوفه هاي باران ، بدان كه نبض خاطراتم هر لحظه به ياد تو مي زند ...
427. وقتي داري گناه ميکني ، اول سمت چپ رو نگاه ميکني ، بعد دست راستت رو نگاه ميکني ، اگه کسي نبود اون وقت گناه رو انجام ميدي ... ، چي مي شد اگه همون لحظه يه نگاهي هم به بالا ميکردي ؟...
428. از دست زمانه تير بايد بخوري ، دائم غم ناگزير بايد بخوري
صد مرتبه گفتم: عاشقي كار تو نيست ، بچه تو هنوز شير بايد بخوري !!
429. از اون وقت که ماه نگهبان شب شد و خورشيد نگهبان روز ، اونها ديگه همديگه رو نديدن. احساس مسئوليت گاهي عشق رو مي کشه ...
430. تا سگ نشوي ، کوچه و بازار نگردي ، هرگز نشوي گرگ بيابان حقيقت ...
431. جان چه باشد که فدي قدم دوست کنم ، ين متاعيست که هر بي سر و پيي دارد ...
432. اگه فكر كردي برام خيلي عزيزي و دلواپستم ، اگه نبينمت مي ميرم ... ، درست فكر كردي عزيزم !!...
433. نمي دانم به دارم يا به بارم؟ ، هزاران قصه ناگفته دارم / فقط يک جمله مي گويم برايت: در آوردي دمار از روزگارم !!
434. جرج آلن: اگر كسي را دوست داري به او بگو ، قلبها معمولاً با كلماتي كه ناگفته میمانند ، میشكنند ...
435. خدايا مگذار آرزوهاي غلط ، شرافت بندگانت را به سخره بگيرند ...
436. يه دختر با هزارتا آرزو با يه پسر دوست ميشه در حالي كه يه پسر با يه آرزو با هزارتا دختر دوست ميشه !...
437. چقدر عجيبه كه: تا وقتي مريض نشي كسي برات گل نمياره ...
تا گريه نكني كسي نوازشت نميكنه ... ، تا فرياد نزني كسي به طرفت بر نميگرده ...
تا قصد رفتن نكني كسي به ديدنت نمياد ... ، تا وقتي نميري كسي تو رو نميبخشه ...
438. خديا ، چيزي را از من بگير که تو را از من گرفته ...
439. هيچ چيز مانند زبان سزاوار زندان نيست !...
440. تا عاقل رفت پل بسازد ، ديوانه از آب گذشت !...
441. گريه کردم تا بدوني زندگي بي غم نمي شه / اگه دستمو بگيري از غرورت کم نمي شه ...
442. گل سرخ فقط يراي افرادي خوار دارد كه در صدد بر مي آيند آن را بچينند ...
443. فرق تقدير و جنون رو هيچ كسي به من نگفت ... ، بذار اتفاق آخر واسه هردومون بيفته ...
444. دنيا را بد ساخته اند: کسي را که دوست داري ، تو رادوست نمي دارد
کسي که تو را دوست دارد ، تو دوستش نمي داري
اما کسي که تو دوستش داري و او هم تو را دوست دارد به رسم و آئين هرگز به هم نمي رسند و اين رنج است ...
445. گفتي: برو ديگه خوابم رو ببين ... ، اما فكرش رو نكرده بودي كه بدون تو خواب ندارم !...
446. خداوند همه چيز را در يک روز نيافريد. پس چه چيز باعث شد که بينديشيم مي توانيم همه چيز را در يک روز به دست آوريم ؟...
447. هر چقدر با پاک كن فراموشي روي اسمت كشيدم ، پاک نشد ... ، نمي دونم ايراد از پاک كن من بود يا قلم عشق تو !...
448. ما گذشتيم و گذشت آنچه تو با ما كردي ، تو بمان با دگران ، واي بحال دگران !!...
449. كاشكي مانيتورت بودم ، هميشه رخ به رخت بودم ...
450. در جواني به خود گفتم: شير ، شير بود گرچه پير بود
چون به پيري رسيدم دانستم كه پير ، پير بود گرچه شير بود ...
شما می توانید نوشته ها و سخنان عاشقاته شماره 1 تا 50 را در قسمت اول بخوانید
شما می توانید نوشته ها و سخنان عاشقاته شماره 51 تا 100 را در قسمت دوم بخوانید
شما می توانید نوشته ها و سخنان عاشقاته شماره 101 تا 150 را در قسمت سوم بخوانید
شما می توانید نوشته ها و سخنان عاشقاته شماره 151 تا 200 را در قسمت چهارم بخوانید
شما می توانید نوشته ها و سخنان عاشقاته شماره 201 تا 250 را در قسمت پنجم بخوانید
شما می توانید نوشته ها و سخنان عاشقاته شماره 251 تا 300 را در قسمت ششم بخوانید
شما می توانید نوشته ها و سخنان عاشقاته شماره 301 تا 350 را در قسمت هفتم بخوانید
شما می توانید نوشته ها و سخنان عاشقاته شماره 351 تا 400 را در قسمت هشم بخوانید