451. واسه گلي خاک گلدون شو ، كه اگه يه روز به خورشيد هم رسيد ، يادش باشه چطوري رسيده ...
452. از طرف اوني كه: تنهاست ، تنها اومده ، تنها ميره ، تنهاش ميذارن ، تنها نميذاره ، تنها يک آرزو داره ، اونم اينه كه تو تنهاش نذاري ...
453. اگر پادشاه عالم شوي ، باز هم گداي مادري ...
454. ما غم زده ي شهر خرابيم / گر مي نخوريم خانه خرابيم
ما ز كس و كسي كينه نداريم / يک شهر پر از دشمن ، يک دوست مثل تو داريم ...
455. يادته بچه بوديم ميگفتيم: ايشالله عروسيتون ... ، حالا شده عروسيمون تشريف بيارين عروسيمون ...
456. ميدوني دليل كسوف و خسوف چيه؟... ، چون ماه و خورشيد واسه ديدنت دعوا ميكنن !...
457. از شمع سه چيز آموختم: ايستاده بميرم ، بي صدا بميرم ، به پاي دوست بميرم ...
458. خورشيد ، امضاي خداست بر حاشيه آسمان ، به دليل يکرنگي آسمان !...
459. عشق مانند آدامس است: ابتدا شيرين بعد دوست داشتني و بعد تكراري و بعد تلخ و بعد دور انداختني است !...
460. هرگز خودت را بنده ديگري مساز که خدا تو را آزاد آفريده است ...
461. چه حکمتي است که مرداب ماندني است و هر کس که مثل چشمه زلال است ، فکر رفتن از ينجاست ...
462. غربت را نبايد در الفباي شهر غريب جستجو كرد ، همين كه عزيزت نگاهش را به ديگري فروخت ، تو غريبي ...
463. تنها مرگ است که دروغ نمي گويد !...
464. اگه نمي توني بالا بري ، سيب باش ، تا با افتادنت انديشه ها را بالا بري !...
465. خيره شدن در چشم هايت تجربه اي است که به تکرارش مي ارزد ...
466. در شگفتم كسي كه از بالادست خود كمک مي خواهد ، چرا به زير دستان خود كمک نمي كند ؟!...
467. مردان بزرگ به خود سخت مي گيرند و مردان کوچک به ديگران !...
468. انتخاب با خودته ... ، ميتوني بگي: صبح بخير خدا جون ، يا اينكه: خدايا بخير كن صبح شد !...
469. تفاهم يعني: توانائي تحمل تفاوت ها ...
470. مرا اندكي دوست بدار ، ولي طولاني ...
471. ما به هم نمي رسيم مي گيم: سرنوشته ، به هم مي رسيم مي گيم: تقديره ... ، پس اين وسط خودمون چي كاره ايم ؟!...
472. هرگاه بتوانم بعد از شكست لبخند بزنم ، شجاع خواهم بود. (ناپلئون)
473. در جهان تا مي تواني ساده و يک رنگ باش ، فرش از صد رنگ بودن زير پا افتاده است ...
474. وقتي به دنيا آمدم آنقدر جا خوردم كه تا دو سال قدرت حرف زدن نداشتم !!
475. گرفتاري انسانها از جهل نيست ، از تنبلي است. (افلاطون)
476. به نام خدا خالق انسان ، به نام انسان خالق غم ها ، به نام غم ها به وجود آورنده ي اشک ها ، به نام اشک تسكين دهنده ي قلب ها ، به نام قلب ها ايجاد گر عشق و به نام عشق زيباترين خطاي انسان ...
477. تو ابتداي خوش ماجراي من بودي ، اي انتهاي بد ماجرا ، خداحافظ ...
478. حاجي به طواف كعبه رفت و باز آمد ، ما به قربان تو رفتيم و همانجا مانديم !...
479. رک گوئي با ملاحظه گري ، سياست است و رک گوئي بدون ملاحظه گري ، حماقت ...
480. من براي سالها مي نويسم ، سالها بعد كه چشمان تو عاشق مي شوند ، افسوس كه قصه مادر بزرگ درست بود ... ، هميشه يكي بود و يكي نبود !...
481. گاه يک لبخند آنقدر عميق ميشود كه گريه ميكنم
گاه يك نگاه آن چنان سنگين است كه چشمانم رهايش نميكنند
گاه يك عشق آن قدر ماندگار است كه فراموشش نميكنم ...
482. چنان زندگي كن ، كساني كه تو را مي شناسند و خدا را نمي شناسند ، به واسطه آشنائي با تو ، با خدا آشنا شوند ...
483. من از ياد عزيزانم دمي غافل نمي مانم ، نمي دانم عزيزانم ز من يادي كنند يا نه ؟...
484. به پاکي صدف باش تا سخنت مرواريد شود ...
485. چهار چيز را در چهار جا حفظ كن: شكمت را بر سر سفره مردم ، زبانت را در جمع ، دلت را در نماز و چشمت را در خانه دوست ...
486. هميشه قبرستاني در قلبت براي خاكسپاري خطاي دوستانت بساز !...
487. اگه دلت گرفت بشين به اندازه ي تمام دلتنگي هايت گريه کن. براي اينکه کسي اشکاتو نبينه ماهي کوچکي شو و به ته دريا برو ، ديگه نه کسي صداتو مي شنوه و نه اشکاتو مي بينه ... ، حالا فهميدي چرا آب دريا شوره ؟!
488. آنكه چشمان تو را اينهمه زيبا ميكرد / كاش از روز ازل فكر دل ما ميكرد
يا نمي داد به تو اينهمه زيبائي را / يا مرا در غم عشق تو شكيبا ميكرد ...
489. در زندگي اختيار بادها در دست ما نيست ، اما اختيار بادبانها در دست خودمان است ...
490. چون ما هيان که از عمق وسعت دريا بي خبرند عظمت و ژرفاي عشق تو را نمي شناسم ، فقط ميدانم که معبود اين دل خسته هستي و اگر ديده از من بر گيري خواهم مرد ...
491. حتي با اهرام ثلاثه بر دوش هم مي شود راه رفت ، تنها به شرطي كه پاي عشق در ميان باشد ...
492. فراموش نكن ؛ قطاري كه از ريل خارج شده ممكن است آزاد باشد اما راه به جائي نخواهد برد !...
493. عكستو برام بفرست مي خواهيم ورق بازي كنيم ، آخه دلمون گم شده !!
494. شكست اگر دل من ، به فداي چشم مستت ... ، فقط با كفش بيا روش شكسته هاش تو پات نره !...
495. اي عشق شكستيم ، مشكن ما را ... ، اينگونه به خاک راه ميفكن ما را
ما در تو به چشم ياري مي نگريم ، اي دوست مبين به چشم دشمن ما را ...
496. يه تريلي ارادت داريم خدمت شما ... ، خاليش كن تريلي بعدي تو راهه !!
497. از بم خرابتر در ايران نداريم ، اندازه بم خرابتم !...
498. خوبي كه از حد بگذرد ، ابله خيال بد كند ...
499. ميگن: لبخند ربطي به مرگ نداره ... ، ولي تو بخند تا من برات بميرم !...
500. تو به اندازه ي تنهائي من خوبي و من به اندازه ي خوب بودن تو تنهايم ...
452. از طرف اوني كه: تنهاست ، تنها اومده ، تنها ميره ، تنهاش ميذارن ، تنها نميذاره ، تنها يک آرزو داره ، اونم اينه كه تو تنهاش نذاري ...
453. اگر پادشاه عالم شوي ، باز هم گداي مادري ...
454. ما غم زده ي شهر خرابيم / گر مي نخوريم خانه خرابيم
ما ز كس و كسي كينه نداريم / يک شهر پر از دشمن ، يک دوست مثل تو داريم ...
455. يادته بچه بوديم ميگفتيم: ايشالله عروسيتون ... ، حالا شده عروسيمون تشريف بيارين عروسيمون ...
456. ميدوني دليل كسوف و خسوف چيه؟... ، چون ماه و خورشيد واسه ديدنت دعوا ميكنن !...
457. از شمع سه چيز آموختم: ايستاده بميرم ، بي صدا بميرم ، به پاي دوست بميرم ...
458. خورشيد ، امضاي خداست بر حاشيه آسمان ، به دليل يکرنگي آسمان !...
459. عشق مانند آدامس است: ابتدا شيرين بعد دوست داشتني و بعد تكراري و بعد تلخ و بعد دور انداختني است !...
460. هرگز خودت را بنده ديگري مساز که خدا تو را آزاد آفريده است ...
461. چه حکمتي است که مرداب ماندني است و هر کس که مثل چشمه زلال است ، فکر رفتن از ينجاست ...
462. غربت را نبايد در الفباي شهر غريب جستجو كرد ، همين كه عزيزت نگاهش را به ديگري فروخت ، تو غريبي ...
463. تنها مرگ است که دروغ نمي گويد !...
464. اگه نمي توني بالا بري ، سيب باش ، تا با افتادنت انديشه ها را بالا بري !...
465. خيره شدن در چشم هايت تجربه اي است که به تکرارش مي ارزد ...
466. در شگفتم كسي كه از بالادست خود كمک مي خواهد ، چرا به زير دستان خود كمک نمي كند ؟!...
467. مردان بزرگ به خود سخت مي گيرند و مردان کوچک به ديگران !...
468. انتخاب با خودته ... ، ميتوني بگي: صبح بخير خدا جون ، يا اينكه: خدايا بخير كن صبح شد !...
469. تفاهم يعني: توانائي تحمل تفاوت ها ...
470. مرا اندكي دوست بدار ، ولي طولاني ...
471. ما به هم نمي رسيم مي گيم: سرنوشته ، به هم مي رسيم مي گيم: تقديره ... ، پس اين وسط خودمون چي كاره ايم ؟!...
472. هرگاه بتوانم بعد از شكست لبخند بزنم ، شجاع خواهم بود. (ناپلئون)
473. در جهان تا مي تواني ساده و يک رنگ باش ، فرش از صد رنگ بودن زير پا افتاده است ...
474. وقتي به دنيا آمدم آنقدر جا خوردم كه تا دو سال قدرت حرف زدن نداشتم !!
475. گرفتاري انسانها از جهل نيست ، از تنبلي است. (افلاطون)
476. به نام خدا خالق انسان ، به نام انسان خالق غم ها ، به نام غم ها به وجود آورنده ي اشک ها ، به نام اشک تسكين دهنده ي قلب ها ، به نام قلب ها ايجاد گر عشق و به نام عشق زيباترين خطاي انسان ...
477. تو ابتداي خوش ماجراي من بودي ، اي انتهاي بد ماجرا ، خداحافظ ...
478. حاجي به طواف كعبه رفت و باز آمد ، ما به قربان تو رفتيم و همانجا مانديم !...
479. رک گوئي با ملاحظه گري ، سياست است و رک گوئي بدون ملاحظه گري ، حماقت ...
480. من براي سالها مي نويسم ، سالها بعد كه چشمان تو عاشق مي شوند ، افسوس كه قصه مادر بزرگ درست بود ... ، هميشه يكي بود و يكي نبود !...
481. گاه يک لبخند آنقدر عميق ميشود كه گريه ميكنم
گاه يك نگاه آن چنان سنگين است كه چشمانم رهايش نميكنند
گاه يك عشق آن قدر ماندگار است كه فراموشش نميكنم ...
482. چنان زندگي كن ، كساني كه تو را مي شناسند و خدا را نمي شناسند ، به واسطه آشنائي با تو ، با خدا آشنا شوند ...
483. من از ياد عزيزانم دمي غافل نمي مانم ، نمي دانم عزيزانم ز من يادي كنند يا نه ؟...
484. به پاکي صدف باش تا سخنت مرواريد شود ...
485. چهار چيز را در چهار جا حفظ كن: شكمت را بر سر سفره مردم ، زبانت را در جمع ، دلت را در نماز و چشمت را در خانه دوست ...
486. هميشه قبرستاني در قلبت براي خاكسپاري خطاي دوستانت بساز !...
487. اگه دلت گرفت بشين به اندازه ي تمام دلتنگي هايت گريه کن. براي اينکه کسي اشکاتو نبينه ماهي کوچکي شو و به ته دريا برو ، ديگه نه کسي صداتو مي شنوه و نه اشکاتو مي بينه ... ، حالا فهميدي چرا آب دريا شوره ؟!
488. آنكه چشمان تو را اينهمه زيبا ميكرد / كاش از روز ازل فكر دل ما ميكرد
يا نمي داد به تو اينهمه زيبائي را / يا مرا در غم عشق تو شكيبا ميكرد ...
489. در زندگي اختيار بادها در دست ما نيست ، اما اختيار بادبانها در دست خودمان است ...
490. چون ما هيان که از عمق وسعت دريا بي خبرند عظمت و ژرفاي عشق تو را نمي شناسم ، فقط ميدانم که معبود اين دل خسته هستي و اگر ديده از من بر گيري خواهم مرد ...
491. حتي با اهرام ثلاثه بر دوش هم مي شود راه رفت ، تنها به شرطي كه پاي عشق در ميان باشد ...
492. فراموش نكن ؛ قطاري كه از ريل خارج شده ممكن است آزاد باشد اما راه به جائي نخواهد برد !...
493. عكستو برام بفرست مي خواهيم ورق بازي كنيم ، آخه دلمون گم شده !!
494. شكست اگر دل من ، به فداي چشم مستت ... ، فقط با كفش بيا روش شكسته هاش تو پات نره !...
495. اي عشق شكستيم ، مشكن ما را ... ، اينگونه به خاک راه ميفكن ما را
ما در تو به چشم ياري مي نگريم ، اي دوست مبين به چشم دشمن ما را ...
496. يه تريلي ارادت داريم خدمت شما ... ، خاليش كن تريلي بعدي تو راهه !!
497. از بم خرابتر در ايران نداريم ، اندازه بم خرابتم !...
498. خوبي كه از حد بگذرد ، ابله خيال بد كند ...
499. ميگن: لبخند ربطي به مرگ نداره ... ، ولي تو بخند تا من برات بميرم !...
500. تو به اندازه ي تنهائي من خوبي و من به اندازه ي خوب بودن تو تنهايم ...
شما می توانید نوشته ها و سخنان عاشقاته شماره 1 تا 50 را در قسمت اول بخوانید
شما می توانید نوشته ها و سخنان عاشقاته شماره 51 تا 100 را در قسمت دوم بخوانید
شما می توانید نوشته ها و سخنان عاشقاته شماره 101 تا 150 را در قسمت سوم بخوانید
شما می توانید نوشته ها و سخنان عاشقاته شماره 151 تا 200 را در قسمت چهارم بخوانید
شما می توانید نوشته ها و سخنان عاشقاته شماره 201 تا 250 را در قسمت پنجم بخوانید
شما می توانید نوشته ها و سخنان عاشقاته شماره 251 تا 300 را در قسمت ششم بخوانید
شما می توانید نوشته ها و سخنان عاشقاته شماره 301 تا 350 را در قسمت هفتم بخوانید
شما می توانید نوشته ها و سخنان عاشقاته شماره 351 تا 400 را در قسمت هشم بخوانید
شما می توانید نوشته ها و سخنان عاشقاته شماره 401 تا 450 را در قسمت نهم بخوانید