مطالب تصادفی

Labels: , , , , , 0 comments
روزی به زنخدانت گفتم به سیمینی
گفت ار نظری داری ما را به از این بینی
خورشید و گلت خوانم هم ترک ادب باشد
چرخ مه و خورشیدی باغ گل و نسرینی
حاجت به نگاریدن نبود رخ زیبا را
تو ماه پری پیکر زیبا و نگارینی
بر بستر هجرانت شاید که نپرسندم
کس سوخته خرمن را گوید به چه غمگینی
بنشین که فغان از ما برخاست در ایامت
بس فتنه که برخیزد هر جا که تو بنشینی
گر بنده خود خوانی افتیم به سلطانی
ور روی بگردانی رفتیم به مسکینی
کس عیب نیارد گفت آن را که تو بپسندی
کس رد نتواند کرد آن را که تو بگزینی
عشق لب شیرینت روزی بکشد سعدی
فرهاد چنین کشته‌ست آن شوخ به شیرینی

سعدی دیوان اشعار





این مطلب را به اشتراک بکذارید

RSS Digg Twitter StumbleUpon Delicious Technorati

0 comments برای “امروز با سعدی”

بیان دیدگاه خود در کادر زیر

Powered by Blogger.

Followers

بلاگرفارسی

طراحی شده توسط زنورس | تبدیل شده توسط قالبهای پلاس