نردبان این جهان ما و منی است
عاقبت این نردبان بشکستنی است
لاجرم هرکس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست
این فروع است اصولش ان بود
که ترفع شرکت یزدان بود
چون نمردی و نگشتی زند زاو
یاغی ئی باشی به شرکت ملک جو
چون به او زنده شدی این خود وی است
وحدت محض است این شرکت کی است
شرح این در آیینه اعمال جو
که نیابی فهم آن از گفت و گو
خویش را عریان کن از فضل و فضول
تا کند رحمت به تو هر دم نزول
گر بگویم آنچه دارم در درون
بس جگرها گردد اندر حال خون
بس کنم خود زیرکان را این بس است
بانگ دو کردم اگر در ده کس است
عاقبت این نردبان بشکستنی است
لاجرم هرکس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست
این فروع است اصولش ان بود
که ترفع شرکت یزدان بود
چون نمردی و نگشتی زند زاو
یاغی ئی باشی به شرکت ملک جو
چون به او زنده شدی این خود وی است
وحدت محض است این شرکت کی است
شرح این در آیینه اعمال جو
که نیابی فهم آن از گفت و گو
خویش را عریان کن از فضل و فضول
تا کند رحمت به تو هر دم نزول
گر بگویم آنچه دارم در درون
بس جگرها گردد اندر حال خون
بس کنم خود زیرکان را این بس است
بانگ دو کردم اگر در ده کس است
مولوی